سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این دلها همچون تن‏ها به ستوه آید ، پس براى آسایش آن سخنان گزیده حکمت را بجوئید از هر جا که باید [نهج البلاغه]
عاشقانه(محمدرضا)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عشو محبت

چشمانم در نگاهش ساعتها خیره ماند

حرفی برای هم نداشتیم

زیرا قلبهایمان در حال نجوا بودند

نمیخواستیم خلوتشان را بر هم زنیم

سکوت را ترجیح دادیم

تا قلبهایمان درد و دل کنند

چشمهایش عمق عشق را فریاد میزد...

اما هیچ گاه عشق مقدسمان را با هوسی زودگذر آلوده نکردم.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

گریه کنم یا نکنم آخر ماجرا رسید

گریه کنم یا نکنم قصه به انتها رسید

تو می‌روی و آینه پر می‌شود از بی‌کسی

از من سفر می‌کنی و به مرگ قصه می‌رسی

ببین که آب می‌شود قطره به قطره قلب من

مرگ من و قصه ماست فاجعه جدا شدن

گریه کنم یا نکنم آخر ماجرا رسید

گریه کنم یا نکنم قصه به انتها رسید

تو جامدان پر می‌کنی ، من خالی از جان می‌شوم

یه لحظه در چشمم ببین ، ببین چه ویران می‌شوم

بعد از تو با من چه کنم ، با من بی پناه من

کجای شب پنهان شوم ، کجای این عاشق شکن

تو می‌روی و جان من گور ترنم می‌شود

خورشیدکی که داشتم در شب من گم می‌شود

چیزی نگو به آینه ، با رازقی حرفی نزن

برای بار آخرین تنها نگاهی کن به من

گریه کنم یا نکنم آخر ماجرا رسید

گریه کنم یا نکنم قصه به انتها رسید

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدرضا ( چهارشنبه 84/9/9 :: ساعت 12:57 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ندای عشق
نوای عشق
سلام عاشق
عشق یعنی چه
عشو محبت

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 2
>> مجموع بازدیدها: 50918
» درباره من

عاشقانه(محمدرضا)

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان




» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب